Saturday 28 January 2012

نامه یک روزنامه نگار خطاب به جامعه بهایی


بر همگان آشکار است، بهاییت همواره در کشور عزیزمان ایران و در طول تاریخ مورد هجوم و حمله روحانیون و دولتها واقع بوده و هست .در رابطه با مظلومیت بهاییان در ایران و آزادی و ایجاد محدودیت برای ایشان آنچنان عیان است که در این متن نیازی به بازگویی و تشریح آن نمی بینم.


جامعه ایران و مردم ایران , چه خارج و چه داخل که بر خلاف سیاستهای دولت و روحانیون , بر رعایت حقوق شهروندی تمام اقلیتها تاکید داشته و دارند , بارها و بارها اعلام حمایت و همیشگی خود را با این اقلیت اعلام کرده و در ظلم بی حد برایشان ابراز همدردی کرده و می کنند و در تمام فعالیتهای مبارزاتی طیف های مختلف سیاسی و حقوق بشری , شاهد دادخواست ایشان در رابطه با حقوق اقلیتها دینی و قومی بوده و هستیم.البته در خارج از ایران قضیه به کلی فرق کرده و این جامعه دینی از تشکیلات و ارتباطاتی قوی برخوردار بوده و همواره شاهد پشتیبانی قوی از طرف گروه بهاییان خارج از کشور , چه از طریق رسانه های رسمی شان و چه از طریق سایر رسانه ها و یا حتی فراتر از اطلاع رسانی , شاهد نفوذ ایشان در مجامع بین المللی نظیر سازمان ملل و حتی مذاکره با دولتها و در کل نوعی فعالیتی قوی از طرف ایشان برای اطلاع رسانی به جهانیان در رابطه با مشکلات و مصائب این اقلیت در داخل ایران بوده و هستیم که نتیجه بخش هم بوده و امروز بهاییان و بهاییت جایگاه ویژه ای در پرونده های در حال بررسی سازمان ملل داشته و کشورهای مختلف هم به گرمی از ایشان استقبال می شود که این را به فال نیک گرفته و تلاش تحسین برانگیز و موثر ایشان را در کمک به هم کیشانشان تبریک می گوییم.


اما امروز بحث من بر این موضوع است که آیا هموطنان بهایی که از طریق برنامه ریزی حساب شده رسانه ای و البته بر اساس واقعیات , تمام تلاش خود را برای نمایش مظلومیت هم کیشانشان به کار می برند , ذره ای به سایر هم وطنانشان هم توجه ای دارند؟آیا جامعه بهایی که همواره ندای مظلومیت سر می دهد متوجه ابراز همدردی و تلاش سایر هموطنان ایران برای احقاق حقوق ایشان نمیباشند؟آیا جامعه بهاییان خارج از ایران تا به امروز جز برای احقاق حقوق هم کیشان خود که توسط رژیم حاکم , دستگیر کشته محروم از تحصیل یا انواع آزارهای دیگر , می شوند ؛ اندک تلاشی هم برای پشتیبانی از سایر هم وطنانشان در ایران داشته اند؟مشابه چنین سوالاتی را طی دو مصاحبه جداگانه که در سال گذشته در ساختمان لوتوس در دهلی با یکی از مدیران جامعه بهایی در هند , به بهانه دستگیری مدیران جامعه بهایی در ایران ( یاران ) و حمله ماموران به موسسه آموزشی بهاییان در ایران داشتم , مطرح کردم و پاسخ این بود :” بهاییان نماینده تمام مردم ایران هستند” و در جواب سوال من که پرسیده بودم که چرا در آموزشگاه آنلاینی که برای حمایت از بهاییان محروم از تحصیل راه اندازی شده , از سایر ایرانی که محروم از تحصیل به دلایل مختلف می شدند , حمایت نمی شود؟ که پاسخ , نگرانی از حساسیت دستگاههای دولتی و محدودیت امکانات جامعه بهایی بود! ( جای بحث بسیار دارد )البته نمونه چنین تناقضاتی در جامعه بهایی در زمینه حقوق بشر و داعیه خدمت به عالم انسانی شان , و چه در زمینه روابط اجتماعی و مسائل سیاسی بسیار دیده و می بینیم.


به عنوان مثال عدم پاسخ به دعوت کمپین صلح فعالان در تبعید که با شعار نه به جنگ و نه به دیکتاتوری و نه به خشونت , طبق برنامه ریزی برای حضور در بنای گاندی جهت ادای احترام و پس از آن پیاده روی سکوت همراه با حمل پوسترهای زندانیان که بر طبق مجوزهای رسمی انجام می شود ؛ به اتهام دخالت در سیاست ! را نام می برم.


عده ای از جوانان , خارج از تعلق حزبی و عقاید مذهبی شان و تنها برای تلاش برای برقراری دموکراسی و حقوق بشر , به فعالیت سیاسی متهم شده و خطرناک نامیده می شوند ولی راهپیمایی سال گذشته در هند توسط همین جامعه , و در همین دهلی , و در حمایت از محرومیت از تحصیل بهاییان ایران , سیاسی نبوده و حقوق بشری , از نوع خالص آن , شمرده می شود !


همه اینها و موارد دیگری که در این نوشتار کوتاه نمی گنجد , را وقتی با گفتار همیشگی برخی از تئورسین های بهایی ؛ مبنی بر گناه مردم به جهت نشنیدن ندای بشارت , و محق دانستن ایران به نابودی , و پیش بینی شان مبنی بر آبادانی ایران , پس از نابودی کامل به توسط بهاییان سراسر جهان ؛ در کنار هم می نهم , افکار خطرناکی را در سرم می پروراند که سکوت در این رابطه را خیانتی بزرگ دانسته و علیرغم علاقه و ارادتی که به برخی از دوستان روشندلم از این اقلیت دارم ؛ مجبور به نوشتن می شوم.باید بدانید و درک کنید که همزیستی مسالمت آمیز و یا صلح جهانی و یا همان وحدت عالم انسانی از طریق بهایی شدن مردم جهان به دست نمی آید که در این صورت سایر دستورات دینی تان و گفتار و کردارتان را زیر سوال برده و می برید.


دوستان عزیز رفتار شما , کردار شما , همه و همه تکرار تاریخ را می نماید و سیر حرکتی یهودیان مظلوم , از کشتارگاههای دسته جمعی تا تشکیل دولت اسرائیل فعلی را به یاد می آورد.


دوستان عزیز , سیاست را دستاویز سکوت خود و به سکوت واداشتن جوانانتان , قرار ندهید که در همین عدم دخالت در سیاست دچار تناقض بسیارید.در سازمان ملل و با عنوان دفاع از حقوق بشر( بخوانید حقوق بهایی) نماینده دارید , در رسانه ها حضور فعال و پشت پرده دارید و …. ولی در دفاع از حقوق سایر افراد نوع بشر و غیر بهایی , سکوت اختیار کرده و در صورت اجبار هم دوگانه برخورد کرده و از آن می گذرید.شاهد بوده و هستم که در رابطه با عدم دخالت در سیاست و تفسیرتان از سیاست هم دچار اختلاف و تناقض بسیاری هستید که همه اینها آن تدابیر پیشوایتان را مبنی بر تشکیل بیت العدل عظم , برای تدبیر و به روزرسانی و اتخاذ سیاست های هماهنگ و به روز ؛ بی اثر کرده است.


به این نکته توجه ندارید که عدم دخالت در سیاستی که منافع جامعه بهایی در آن لحاظ نشده باشد؛ و بالعکس دخالت در سیاستی که مطابق با منافع جامعه بهایی هست ؛ خود تناقض برزگی بوده و اصرار به ادامه این روش و حتی تلاش برای استرلیزه کردن افراد جامعه بهایی در این مسیر , برای همیشه از اذهان پوشیده نخواهد ماند.


دوستان , عزیزان , با بقیه هموطنانتان پیوند برقرار کنید و در مسائل اجتماعی و سیاسی در کنار منافع دینی تان و دستورات دینی تان که در آن محق بوده و هستید , به سایر هموطنان تان و سایر افراد بشر هم توجه داشته باشید و فکر آبادانی ایران و جهان را توسط بهاییان سراسر عالم , ” در کنار سایر افراد ” عملی سازید.


امیدوارم که این نوشتار دچار عکس العمل های احساسی نشود و برای بحث بیشتر , برای مصاحبه , برای مناظره و یا هر جور پاسخگویی که طلب شود ؛ آمادگی کامل خود را اعلام و با جان و دل می پذیرم.


با خضوع و احترام


ونداد اولادعظیمی . روزنامه نگار و فعال سیاسی شنبە ٢٨ ژانویە ٢٠١٢

Thursday 5 January 2012

سناریوی مظلوم نمایی برای خانم معصومه علینژاد قمی مجددا کلید خورد!


شوربختانه این بار اول نیست که مصاحبه های خانم معصومه قمی جنجال به پا میکند و در گذشته از خانواده زنده یاد ندا آقا سلطان گرفته که صراحتا خواستار این شده بودند که ایشان "دست از سرشان بر دارد" و یا اظهارات ایشان در "دفاع از اصلاحات" همیشه واکنش ها و انتقادات بسیاری را در پی داشته است. اما آنچه که جالب است اینکه همیشه ایشان بجای پاسخگویی به انتقادات بجا در مورد نقض اصول خبرنگاری، با اشاره به برخی توهین ها که متاسفانه همیشه در مورد تمام شخصیت های ایرانی رواج دارد، با مظلوم نمایی از پاسخگویی به انتقادات و یا تصحیح عملکردشان سر باز میزنند!


صرف نظر کردن از موج انتقادات بجا و بزرگ نمایی برخی توهین هایی که به سرکار خانم معصومه قمی شد که البته درصد بسیار پایینی از نظرات را شامل میشود و(مشخص نیست که از طرف سلطنت طلبین تمامیت خواه بوده، منتقدان همیشگی خانم قمی و یا از ارتش سایبری سپاه) در هر صورت، این انحراف خبری متاسفانه تلاش در به حاشیه بردن پاسخ های هوشیارانه جناب پهلوی و نکات کلیدی همچون تلاش برای تشکیل شورای ملی و محاکمه خامنه ای است.

ضمن اینکه نگارنده توهین ها را محکوم میکند اما خانم قمی اخلاق روزنامه نگاری و اصل بی طرفی را یقینا نقض کردند که بسیار قابل انتقاد است. ایشان به عنوان یک خبرنگار حزبی اساسا در نقض اخلاق خبرنگاری قدم بر میدارند و جا دارد تا ایشان مروری بر انتقادات بجا و عملکرد شان تابحال داشته باشند تا در آینده از وقوع جنجال در واکنش به عملکرد سوال برانگیز ایشان پیشگیری شود. همچنین امید است که کنشگران به محتویات ارزشمند این مصاحبه توجه لازم و بیشتری را مبذول دارند.